کد مطلب:29776 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:103

کسی که خورشید برایش بازگشت












5799. پیامبر خداصلی الله علیه وآله:پیامبری از پیامبران، جنگی كرد و به قوم خود گفت:مردی كه زنی در اختیار دارد و می خواهد با او نزدیكی كند، ولی هنوز چنین نكرده است، و كسی كه اتاق هایی ساخته، ولی سقف آن را نزده است، و نیز آن كه گوسفند یا ماده شترِ بارداری خریده و امید زاییدن آن را دارد، در پی من نیاید.

آن پیامبر جنگید و هنگام نماز عصر و یا نزدیك آن [ هنگام] به آن شهر، نزدیك شد. به خورشید گفت:تو مأمور هستی و من هم مأمور هستم. خداوندا! آن را برای ما نگه دار.

خورشید، نگه داشته شد تا خداوند، آن شهر را برایشان گشود.[1].

5800. پیامبر خداصلی الله علیه وآله:خورشید برای هیچ كس جز یوشع، نگه داشته نشد.[2].

5801. امام صادق علیه السلام:روزی به هنگام عصر، اسبانی بر سلیمان بن داوودعلیهما السلام عرضه شدند و وی به نگاه كردن آنها پرداخت، تا آن كه خورشید ناپدید شد. به فرشتگان فرمود:خورشید را برای من برگردانید تا نمازم را در وقت آن، انجام دهم.

آنان، خورشید را برگرداندند. آن گاه، وی برخاست و پاها و گردنش را مسح كرد - كه این شیوه وضوی آنان برای نماز بود - و به آن دسته از یارانش كه وقت نمازشان گذشته بود، فرمان داد چنین كنند.

سپس ایستاد و نماز گزارد. هنگامی كه از نمازْ فارغ شد، خورشیدْ پنهان شد و ستاره ها طلوع كردند. این، [ همان] كلام خدای عزّوجل است كه:«وَ وَهَبْنَا لِدَاوُودَ سُلَیْمَنَ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ و أَوَّابٌ * إِذْ عُرِضَ عَلَیْهِ بِالْعَشِیِّ الصَّفِنَتُ الْجِیَادُ * فَقَالَ إِنِّی أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَیْرِ عَن ذِكْرِ رَبِّی حَتَّی تَوَارَتْ بِالْحِجَابِ * رُدُّوهَا عَلَیَّ فَطَفِقَ مَسْحَام بِالسُّوقِ وَ الْأَعْنَاقِ؛[3] و سلیمان را به داوود بخشیدیم. چه نیكو بنده ای! به راستی، او توبه كار [ و ستایشگر] بود * هنگامی كه [ طرف] غروب، اسب های اصیل را بر او عرضه كردند. * [ سلیمان] گفت:به راستی كه من دوستیِ اسبان را بر یاد پروردگارم ترجیح دادم، تا [ هنگام نماز گذشت و] خورشید در پس حجاب ظلمت شد. * [ سپس گفت:]خورشید را نزد من باز گردانید. پس، شروع كرد به دست كشیدن بر ساق ها و گردن ها».[4].

5802. فتح الباری - به نقل از ابن عبّاس -:علی علیه السلام به من گفت:«درباره كلام خداوند متعال در حكایت سلیمان علیه السلام:"رُدُّوهَا عَلَیَّ؛ خورشید را نزد من بازگردانید"، چه شنیده ای؟»

گفتم:كعب به من گفته است كه:چهارده اسب بر وی (سلیمان علیه السلام) عرضه شدند [ و] خورشید، پیش از آن كه وی نماز عصرش را بخواند، غروب كرد. پس، دستور داد كه اسبان را برگردانند و با شمشیر، بر گردن و پای آنها زد و آنها را كشت و خداوند، چهارده روز پادشاهی اش را از او گرفت؛ چون با كشتن اسب ها، به آنها ستم كرده بود.

علی علیه السلام فرمود:«كعب، دروغ گفته است. سلیمان می خواست با دشمنانش بجنگد كه سان دیدن از سواران، او را مشغول ساخت تا آن كه خورشید، غروب كرد. به فرشتگان موكّل بر خورشید، به اذن خدا گفت:آن را برای من برگردانید. و آنان خورشید را برگرداندند تا این كه وی نماز عصر را به هنگامش خواند. و پیامبران خدا ستم نمی كنند و به ستم، فرمان نمی دهند».[5].

5803. مناقب آل أبی طالب:به طریق های فراوان، از ابن عبّاسْ نقل شده كه خورشید، جز برای سلیمان (وصیّ داوود)، یوشع (وصیّ موسی) و علی بن ابی طالب (وصیّ محمّد) - كه درود خدا بر همه آنان باد - برنگشته است.[6].

5804. امام صادق علیه السلام - در زیارت امام علی علیه السلام -:سلام بر تو، ای آن كه خورشید برایش برگشته است و بر شمعون در خلوص، برتری یافتی.[7]. 5805. فتح الباری - به نقل از عروة بن زبیر -:هنگامی كه خداوند به موسیعلیه السلام فرمان داد كه بنی اسرائیل را با خود ببرد، دستور داد تا تابوت یوسف علیه السلام را هم ببرد؛ ولی وی آن را نیافت تا این كه طلوع خورشید، نزدیك شد و وعده ای كه او به بنی اسرائیل داده بود، این بود كه آنان را به هنگام طلوع فجر ببرد. بنا بر این، از خدا خواست كه طلوع را به تأخیر اندازد تا از كار یوسف علیه السلام، فارغ شود و خدا چنین كرد.[8].









    1. صحیح البخاری:2956/1136/3، صحیح مسلم:1747/1366/3.
    2. مشكل الآثار:10/2، البدایة والنهایة:282/6.
    3. ص، آیه 33 - 30.
    4. كتاب من لا یحضره الفقیه:607/202/1.
    5. فتح الباری:222/6.
    6. مناقب آل أبی طالب:318/2، بحار الأنوار:10/175/41.
    7. المزار، شهید اوّل:91، بحار الأنوار:9/374/100.
    8. فتح الباری:221/6.